جالب است بدانید در رابطه جنسی همان بخشی از مغز که هنگام مصرف کوکائین روشن میشود، پس از جفت گیری فعال میشود. با در نظر گرفتن این موضوع، ممکن است تعجب آور باشد که ازدواجهای بدون رابطه جنسی رخ میدهد. اگر رابطه جنسی بسیاری از بخشهای مثبت مغز را روشن میکند، چرا گاهی حذف میشود؟
اگرچه مردم درباره این موضوع تمایلی به صحبت کردن ندارند، بسیاری از مردم در سراسر جهان در ازدواجهای بدون رابطه جنسی یا تقریباً بدون رابطه جنسی هستند. Google Trends نشان میدهد که «ازدواج بدون رابطه جنسی» از سال 2004 بهطور پیوسته جستجو شده است و مهمترین سؤال مرتبط با طلاق، «طلاق ازدواج بدون رابطه جنسی» است.
تا اینجا هر آنچه گفتیم برای این بود که اگر در حال حاضر در یک ازدواج بدون رابطه جنسی هستید، تنها نیستید. اما وقتی رابطه جنسی از بین میرود، مقصر کیست؟ افسانه رایج این است که یکی از دلایل مشکلات زناشویی و کاهش رابطه جنسی زنان هستند. اما پاسخ چندان ساده نیست و توضیح آن هم ریشه در زیست شناسی و هم روانشناسی دارد. مشکلات زناشویی میتواند روابط جنسی را کم یا به طور کلی حذف کند.
زیست شناسی و روانشناسی در ازدواج بدون رابطه جنسی
با گذشت زمان، زمانی که شخصی به شریک جنسی خود عادت میکند، ممکن است برای دریافت همان واکنش محرک بیشتری لازم باشد. تازگی شریک ما فروکش میکند. اگر این را درست بپذیریم، میل جنسی در بین زوج ها باید به مرور زمان کاهش یابد و مردان و زنان باید اوج و فرودهای مشابهی را تجربه کنند. اما داده ها داستان متفاوتی را بیان میکنند. مطالعهای که عمدتاً شامل بزرگسالان متاهل در میانسالی و سالخوردگی بود، نشان داد که در طول یک دهه، علاقه به رابطه جنسی و کیفیت آن کاهش یافته است و تعداد دفعات رابطه جنسی کاهش یافته است. همین مطالعه نشان داد که علاقه زنان به رابطه جنسی بیشتر از مردان کاهش یافته است. همین روند در میان تازه ازدواجکنندگان نیز مشاهده میشود: در یک مطالعه روی زوجهای مختلف، میل جنسی زنان به همسرشان در طول پنج سال حدود 10 درصد کاهش یافت، اما میل مردان به همسرشان ثابت ماند.
رایجترین مشکلات زناشویی :
1) ما برای رابطه جنسی وقت نداریم.
بین شغل، بچهها، مراقبت از خانه و خواستههای اجتماعی، ممکن است احساس کنید که زمانی برای یکدیگر باقی نمانده است.
2) رابطه جنسی خسته کننده شده است.
طبیعی است که وقتی صحبت از زندگی جنسی شما به میان میآید، احساس کنید که همه چیز کمی کهنه شده است. با این متأسفانه، روش معمولی شما برای عشقورزی پس از مدتی قدیمی میشود. ممکن است رابطه جنسی شما همچنان خوشایند باشد، اما هیجان انگیز نیست. چیزی جدید را امتحان کنید.
3) شوهر من همیشه میخواهد رابطه جنسی داشته باشد.
بسیاری از زنان به اندازه مردان خواهان رابطه جنسی هستند. با این حال، این حکمت رایج است که زنان برای ارتباط عاطفی به عنوان جرقهای از میل جنسی ارزش بیشتری قائل هستند. مردان برای شاد بودن در ازدواج به غذا، رابطه جنسی و احترام اهمیت میدهند. زنان برای امنیت و هر چیزی که با آن همراه است ارزش قائل هستند. تفاوت در نوع نگاه زن و مرد عاملی برای حرکت به سمت ازدواج بدون رابطه جنسی است.
4) ما در یک ازدواج بدون رابطه جنسی هستیم.
تعاریف ازدواج بدون رابطه جنسی متفاوت است. دکتر پل هوک مایر، روان درمانگر بالینی و مشاور مشهور بین المللی، میگوید: «معمولاً بدان معناست که این زوج بیش از یک سال است که هیچگونه رابطه جنسی نداشتهاند. او به زوجها میگوید که تنها نیستند. فقط دانستن اینکه تنها نیستند باعث تسکین و رفع موانعی میشود که عملکرد جنسی آنها را مختل کرده است.
5) رابطه جنسی دردناک است.
گری براون، دکترای LMFT، درمانگر ازدواج و خانواده در لس آنجلس، میگوید: «گاهی اوقات دلایل پزشکی قانونی وجود دارد که یک زن ممکن است احساس راحتی در رابطه جنسی نداشته باشد. او میگوید یکی از شرایط فیزیکی واژینیسموس است، زمانی که عضله واژن به طور غیر ارادی اسپاسم میشود.
6) احساس خستگی
خستگی مداوم میتواند زندگی جنسی شما را متوقف کند. جمله معروف «امشب نه. من سردرد دارم به «امشب نه» تبدیل شده است. باید تصمیم بگیرید که شریک زندگیتان چقدر برای شما مهم است.”
7) یک نفر از نظر عاطفی آماده است، اما دیگری می خواهد از نظر بدنی آماده باشد.
میشل واینر-دیویس نویسنده میگوید: «یک فرد، معمولاً زن، میخواهد از لحاظ عاطفی با شریک زندگیاش احساس نزدیکی کند، قبل از اینکه علاقهمند به داشتن رابطه جنسی باشد». او میخواهد زمانی را با هم بگذرانند، صحبت کنند و جنبه دوستی رابطه را تقویت کنند.” طرف مقابل، معمولاً مرد، میخواهد از نظر جسمی به شریک زندگی خود نزدیک باشد. ارتباط فیزیکی شامل لمس جنسی، حسی و محبت آمیز و سایر رفتارهای معاشقه است.
8) یک نفر میخواهد رابطه جنسی خود به خودی داشته باشد، اما دیگری میخواهد رابطه جنسی را برنامه ریزی کند.
یک شریک میگوید رابطه جنسی باید در تقویم قرار گیرد و برنامه ریزی شده باشد. شریک دیگر میگوید خودانگیختگی نیمهشب روز سهشنبه زمانی که باید صبح زود از خواب بیدار شوید کارساز است، این زوجها باید حد وسطی پیدا کنند و بهترین زمان را برای رابطه جنسی انتخاب کنند. آنها باید ترکیبی را پیدا کنند که برد-برد باشد.
9) ما هماهنگ نیستیم.
یکی می خواهد کثیف صحبت کند و دیگری از این مسأله بیزار است. یکی میخواهد چیزهای مختلفی را امتحان کند و دیگری دوست دارد روند روتین را نگه دارد. اغلب زوجها عشق را با خواستن چیزهای مشابه مرتبط میدانند. رابطه جنسی مانند غذا خوردن است. شما میتوانید ذائقهها و اشتهای متفاوتی داشته باشید، اما همچنان راهی برای لذت بردن از غذا خوردن با هم پیدا کنید.
10) ما اشتیاق خود را از دست داده ایم.
تام موری، درمانگر ازدواج و خانواده، میگوید: روشن کردن دوباره گرما به درک علت خاموش شدن شعلهها نیاز دارد. او میگوید اکنون، استرسهای زندگی روزمره مانند شغل، بچهها و وام مسکن همه چیز را تغییر میدهند.شما باید زمینه را تغییر دهید و شعله ها را دوباره شعله ور کنید. او پیشنهاد میکند بیشتر ارتباط برقرار کنید، تلفنهایتان را کنار بگذارید و تلویزیون را از اتاق خواب بیرون بیاورید.
11) من هیچ تمایلی به تند شدن ندارم.
وقتی میل جنسی کم دارید، سعی کنید به اصول اولیه بازگردید. زوجها باید تعریف جنسی خود را به گونهای گسترش دهند که فعالیتی غیر از مقاربت را شامل شود، میتواند هر گونه تماس فیزیکی بین شرکا باشد که با محبت و مهربانی انجام شود. او پیشنهاد میکند دست در دست بگیرید، یکدیگر را نوازش کنید، ببوسید یا فقط در آغوش یکدیگر باشید.
12) میل جنسی ما هماهنگ نیست.
زوجها با عدم تمایل همزمان به رابطه جنسی مبارزه میکنند. با این حال، شما میتوانید زمان زیادی را برای اینکه همیشه در یک صفحه باشید تلف کنید. در عوض همسرتان به شما پیشنهاد میکند که میل جنسی ایجاد کنید. اگر میدانید که شریک زندگیتان در عصر بعد از خوابیدن بچهها برانگیختگی جنسی واقعی دارد، زودتر در روز شروع به تمرین ذهن و بدن خود کنید، به عبارتی خود را آماده کنید.
13) ما بحث میکنیم و آن وقت من سکس نمیخواهم.
دکتر کارلا ماری مانلی، روانشناس بالینی و نویسنده می گوید: «حتی اگر یکی از طرفین بتواند مشاجره را «فراموش کند»، دیگری ممکن است همچنان عصبانی باشد. “بسیاری از زوجها به من گفتهاند، “من نمیتوانم باور کنم که او حتی فکر کند بعد از چنین رفتار وحشتناکی میتوانم رابطه جنسی داشته باشم.” او به شما پیشنهاد میکند که هر دوی شما باید تلاش کنید تا نسبت به دیگری محترمانهتر و مهربانتر باشید. در آن صورت صمیمیت جنسی میتواند رشد کند و شکوفا شود.
14) من همیشه باید شروع کنم.
رنجش زمانی اتفاق میافتد که یکی از طرفین احساس کند همیشه باید رابطه جنسی را آغاز کند. این باعث میشود یکی از شریکها احساس ناخوشایندی را تجربه کند. حداقل یک بار در ماه این روند را تغییر دهید.
15) او کارهایی را که من میخواهم انجام دهم، امتحان نمی کند.
گاهی اوقات شریک زندگی فقط به خواستهها و نیازهای خود میپردازد. وقتی نیازهای یکی از طرفین نادیده گرفته شود، فایدهای ندارد. هیچ کس نباید مجبور شود کاری انجام دهد که با آن ناراحت است. درباره احساسات خود صحبت کنند و به سازش برسید. او میگوید: «هر دوی شما باید برای داشتن یک زندگی جنسی رضایتبخش راضی و انگیزه داشته باشید.